چشمهای بارانی من

اشعار فرزانه

شعر فرزانه


 
 آن دخترآوازه خوان


که ازخاک می خواند


وبه ذره ذره دلتنگیش


چنگ می زد


چون باران پاییزی


غمگین برخط توبارید


آنجاکه درمیانه ی راه


باتردیدایستاده بودی


وآفتاب راباباران


اندازه می گرفتی


وندانستی


چشمهای بارانی من


به بلندای آفتاب می ماند


واضح وآشکار


من یک توده ابرم


که درآسمان آفتابی تومی بارم


می بارم


می بارم


تاتوآفتابی ترشوی

 

 

 تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://roozgozar.com




برچسب‌ها:
نوشته شده در دو شنبه 24 تير 1387برچسب:ادبیات,شعر,شعرهای فرزانه,شعرهای من,شاعران معاصر,ساعت 12:11 توسط فرزانه|


آخرين مطالب
Design By : ghalebeweblog.ir